آتشکدهی باکو در ۳۰ کیلومتری شهر باکو، در بخش جنوب شرقی شبه جزیرهی آبشرون و حومهی شهر سوراخانی قرار دارد. در کشور آذربایجان به این بنا آتشگاه میگویند.وجه تسمیه نامهایی که به آتشکده مربوط است: وجه تسمیهی سه نام باکو، آبشرون و سوراخانی را باتوجه به منابع گوناگون بررسی میکنیم.برای واژه باکو دو وجه تسمیه آورده شده است: ۱- برگرفته از واژهی پهلوی باگوان (باگ یا بگ یا بغ به معنای خدا و وان پسوندی به معنای جایگاه) واژه باگوان به باکویه تبدیل شده و تا پیش از دورهی صفوی از این واژه استفاده میشده، اما از دورهی صفوی باکویه به بادکوبه تبدیل شده است. ۲- برگرفته از واژه فارسی بادکوبه به دلیل وجود بادهای دائمی و گاه پرشدت. حکومت کنونی آذربایجان در همه جا باکو را به باکی (به ترکی یعنی تپه) تبدیل کرده است تا آن را ریشه پارسی دورتر کرده باشد.برای نام آبشرون نیز دو وجه تسمیه وجود دارد: ۱- برگرفته از آب شوران فارسی، جایی که آب آن را میشوید به دلیل نزدیکی به دریای مازندران و جزر و مد آن ۲- جایی که آب آن شور است.
�
برای نام سوراخانی نیز دو وجه تسمیه وجود دارد: ۱- برگرفته از واژه سوراخ فارسی به دلیل روزنههای زیادی که در شبه جزیره آبشرون وجود دارد و گاز طبیعی از آن متصاعد میشود ۲- برگرفته از واژه سرخ فارسی به دلیل سرخ بودن نسبی خاک روستا نسبت به روستاهای پیرامونی.به دلیل تعلق درازمدت این ناحیه به ایران وجود نامهایی با ریشهی زبانهای ایرانی در تمام منطقهی قفقاز و ماورای قفقاز کنونی عجیب نیست. شبه جزیره آبشرون که در غرب دریای مازندران جای دارد میدانی نفتی بزرگی است که با روزنه هایی، گاز طبیعی متصاعد شده از این میدان نفتی را به بیرون هدایت میکند و اگر شعلهای به آن نزدیک میشده آتش زبانه میکشیده است. بر پایهی این ویژگی منطقه و پیشرفت دین زرتشتی، آتشکدهای ساخته شد که از سده نخست (و در برخی منابع ۵ سده پیش از میلاد) تا سدهی هفت میلادی برپا بود، تاریخ نگار ارمنی موسی خورنی نوشته است که “چون اردشیر بابکان به ارمنستان آمد فرمان داد که آتش هرمزد را در آتشکده این دیه همیشه فروزان دارند”. با هجوم تازیان آتشکده از رونق افتاد و زرتشتیان به هند مهاجرت کردند.دوباره سازی: در سده های ۱۷ و ۱۸ میلادی، بازرگانان هندی که در جادهی بزرگ ابریشم رفت و آمد میکردند در جایی که شعله ابدی آتش از زیرزمین بیرون میآمد و بر مبنای آتشکده باستانی، معبد را دوباره سازی کردند. در سال ۱۸۸۳ آتش طبیعی به دلیل کم شدن و قطع گاز در دورادور آتشکده از فروغ افتاد و معبد متروک شد تا در سال ۱۹۷۵ با آوردن لوله گاز و روشن کردن آتش به شکل موزه درآمد. آتشکده به طور متوسط حدود ۱۵۰۰۰ دیدارکننده در سال دارد. از سال ۱۹۹۸ میلادی برای افزون شدن به فهرست میراث جهانی نامزد شده است.
ساختمان آتشکده از بیرون یک پنج ضلعی است با دیوارهای پیرامون آن و یک ورودی مرکزی که در بالای آن مانند معماری بومی آبشرون اتاقی برای میهمانان با نام بالاخانه درست شده است. در حیاط مرکزی بنایی چهارگوش گنبددار وجود دارد و پیرامون حیاط اتاقهایی برای راهبان. کتیبههایی به خط سانسکریت بالای اتاقها روی سنگ حک شده است. بنای چهارگوشی که در وسط حیاط قرار دارد چهارتاقی گنبدداری است که اینک آتش زیر گنبد به صورت مصنوعی و از طریق لولههایی که به آن وصل شده، روشن است. اما در نقاشیهای قدیمی که از آتشکده وجود دارد آتش از چهار ستون کوتاه روی بام نیز شعله ور بوده است. با فاصله اندکی از چهارتاقی آتش دیگری وجود دارد که گفته میشود برای سوزاندن جسد درگذشتگان بوده است. اتاقهای پیرامون حیاط به صورت موزهای درآمده که راهبان ساکن آنها به صورت مجسمههای مومی به نمایش درآمدهاند. مجسمهها باتوجه به نقاشیهای قدیمی و شرحی که دیدارکنندگان از آتشکده دادهاند ساخته شدهاند، در یکی از اتاقها یک عابد در حال ریاضت کشیدن به شیوه ی مرتاضها است و در جایی دیگر عابدی درحال گرفتن پول از یک بازرگان است. ساختمان چهارتاقی با تمام آتشکدههای ایرانی تفاوت دارد و تاثیر سبک معماری هندی در آتشکده انکارناپذیر است.نامدارانی که از آتشگاه دیدار کردهاند عبارتند از: نویسنده فرانسوی آلکساندر دوما (پدر)، شیمیدان روس دیمیتری مندلیف، جهانگرد آلمانی ای.کمپفر، نقاش روس و. ورشاگین، جهانگرد فرانسوی ف. ویلو، دانشمندب.دورن، جهانگرد بلژیکی ارنست اورسل(۱۸۸۲) اعتمادالسلطنه در مرآت البلدان چنین مینویسد: “معبد آتش پرستان هندی و پارسی در این ((صوری خانه)) است. عمارتی است مربع و در وسط آن عمارت اتاقی بنا شده است که چهار طرف آن باز است. وسط گودالی است که آتش از میان آن بیرون میآید”.
و ارنست اورسل جهانگرد بلژیکی در سفرنامهی قفقاز و ایران مینویسد: “آخرین موبد بزرگ در سال ۱۸۶۴(۱۲۸۱ ه.ق) به قتل رسید. چند سال بعد پارسیان بمبئی موبد دیگری را به جای وی فرستادند. اما زایران زردشتی که از هند و ایران به این آتشگاه می آمدند، کم کم کهنترین عبادتگاه خود را از یاد بردند. در سال ۱۸۸۰(۱۲۹۷ ه.ق) موبد آتشگاه که از تنهایی حوصلهاش سر رفته بود، برای پیدا کردن موبدان و همکاران دیگری از میان پارسیان هند پست خود را ترک کرد و راهی آن دیار شد، ولی بعد از آن دیگر کسی او را ندید”.آتشکده یا معبد هندوها: بدون تردید از زمان ساخت تا نابودی معبد به هنگام هجوم تازیان از این بنا به عنوان آتشکده استفاده شده است. اما در دوباره سازی و استفاده از بنا در سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی به نظر میرسد هم هندوان و هم زرتشتیان از آتشکده استفاده کردهاند. دیدارکنندگانی که در طول دو سده از آتشکده دیدار کردهاند گزارشهایی نوشتهاند که استفاده دو آیین از آتشکده را نشان میدهد: در سال ۱۸۷۶ میلادی جیمز برایس گزارش کرده است که انجمن زرتشتیان بمبئی حامی مالی آتشکده بودهاند و در سال ۱۸۸۲ میلادی ارنست اورسل از زایران زرتشتی نام میبرد. اما در سال۱۹۲۵ میلادی موبد زرتشتی که از بمبئی عازم آذربایجان شده است و جیوانجی جمشیدجی مودی نام دارد گزارش داده است که نه تنها من بلکه هر پارسی که کمی با برادران هندو آشنا باشد میداند که این معبد برای ستایش خدای آتش هندوان یعنی آگنی است.
پيام دبير كل يونسكو به مناسبت نوروز
پيام دبيركل سازمان ملل متحد به مناسبت نوروز
پیام شادباش انجمن موبدان تهران به مناسبت آغاز سال نو
برآورد زمانِ ٨ هزار سالهي اشوزرتشت بنابر يافتههاي باستانشناسي
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی
كوروش، فرمانروايي كه به جاي ويران كردن، آباداني ميگستراند
231951 بازدید
38 بازدید امروز
865 بازدید دیروز
2260 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian