×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کتیبه های میخی واوستا اشو زرتشت

× کتیبه های باستانی با خط میخی وکنکاشی در اوستا کتاب دینی اشو زرتشت
×

آدرس وبلاگ من

ariames.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ariames

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

خاندان باوند





� طبرستان از مناطق شمالي ايران است كه به علت وجود موانع طبيعي توانست تا قرن دوم از تصرف مسلمانان در امان بماند. پيش از ظهور اسلام، اين سرزمين تحت نظارت ساسانيان اداره مي گشت، اما با تضعيف حكومت ساساني و حمله مسلمانان به ايران، فرصتي ايجاد شد تا در اين منطقه حكومت هاي محلي كه گاه تا قرن ها ادامه يافت به وجود آيد. خاندان هاي گيلانشاه دابويهيان، پادوسپان، جستانيان و باوند از جمله آن ها بودند.
� سلسله محلي "آل باوند" يا باونديان توسط باوندي شاپور كه احتمالا از نوادگان قباد مي باشد تأسيس گرديد (750 – 45 هجري قمري). اين سلسه در سه دوره بر بخش هايي از مازندران و گيلان حكمراني نمودند. شاخه اول آن با نام كيوسيان (به فتح كاف) از سال 45 تا 390 قمري، با سيزده فرمانروا بر اين منطقه با مركزيت منطقه فريم حكم راند. اولين آن ها "باو"، در ابتدا از فرماندهان خسروپرويز بود كه به حكومت طبرستان و آذربايجان منصوب شده و اين سلسله محلي را پايه گذاري نمود. آخرين آن ها نيز "شهريار" پسر "دارا" بود. بعد از مرگ وي به دليل استيلاي قابوس بر طبرستان وقفهاي 70 ساله در فرمانروايي آل باوند رخ داد.
� پس از آن نواده شهريار كه به تدريج نيروي قدرتمندي فراهم ساخته بود با ضعف آل وشمگير، حكومتي با نام اسپهبديه (606- 460 قمري) تشكيل داد. حسام الدوله شهريار نخستين فرد از اين شاخه توانست بر طبرستان، گيلان، ري و قومس استيلا يابد، و "شمس الملوك رستم" هشتمين و آخرين فرد از اين خاندان به علت شورشي كه بر ضد وي رخ داد و نداشتن نيروي كافي به "محمد خوارزمشاه" پناه برد. با مرگ وي تا زمان يورش مغولان "آل باوند" استقلال خويش را از دست دادند.
� كين خوازيه (به تشديد ياء) با هشت فرمانروا، سومين شاخه از سلسه باونديه است كه از سال 635 تا 750 بر آمل و مازندران حكمراني نمود. شمس الملوك محمد در زمان نابساماني اين منطقه در زمان حمله مغول اين شاخه را به پايتختي آمل بنا نهاد. با مرگ "فخرالدوله" هشتمين فرد از اين خاندان، پسران وي جهت ابقاي حكومت خويش به امير رستمدار پناه بردند، اما از سپاه افراسياب چلاوي كه در آمل حكومت تشكيل داده بود شكست خورده و بدين ترتيب اين سلسه منقرض گرديد.

� نكات حائز اهميت در خصوص اين سلسله را به طور مختصر مي توان چنين برشمرد؛
� 1) اسپهبد عنواني است كه در آغاز براي فرمانروايان اين سلسله به كار برده مي شد. از قرن سوم، عنوان "ملك الجبال" و از قرن هفتم عنوان "ملك" نيز براي آنان ذكر شده است،همچنين برخي زمان "شروين بن سهراب" پنجمين فرمانرواي كيوسيان را آغاز تاريخ مستند اين سلسله مي دانند.
� 2) مناسبات اين سلسله با ساير دولت ها و نيز سطح استقلال آن فراز و نشيب هاي زيادي به خود ديد. در شاخه كيوسيان، "شروين" كه پيش از آن به مخالفت با خلفاي عباسي و كارگزاران خليفه ميپرداخت مجبور به اطاعت از مهدي عباسي شد. مأمون نيز در نبرد با روميان از آنان درخواست كمك نمود.�
"قارن" هشتمين فرمانرواي كيوسيان به بغداد گرايش يافته و از معتصم عباسي خلعت حكومت دريافت نمود. در زمان همين فرد بود كه به علت خروج حسن بن زيد، با علويان كه تهديدي براي او به شمار مي رفت ارتباط برقرار نمود. "شروين" دهمين فرمانرواي كيوسي نيز با اطاعت از سامانيان به حكومت خويش ادامه داد. و تصرف سرزمين آن ها توسط آل بويه از واپسين وقايع سياسي اين دوره مي باشد.
در دوران اسپهبديان و پيش از آن در زمان "قارن" در شهرياركوه، به رغم چيرگي سلجوقيان، توانستند با حفظ استقلال خويش بر اين منطقه حكمراني نموده و دولتي نسبتا بزرگ تشكيل دهند.اما در اواخر اين دوره به علت ضعف فرمانروايان، امارت خويش را از سوي خوارزمشاهيان دريافت مي نمودند.شاخه كين خوازيه نيز اغلب دست نشانده ايلخانان بودند.
� 3) به لحاظ مذهبي نيز مردم شمال ايران، پيش از پذيرش اسلام به طور عمده زرتشتي و مزدكي بودند."قارن" هشتمين امير كيوسي بود كه به اسلام گرويد.آنان بر مذهب تشيع بوده و با علويان طبرستان ارتباط حسنه اي داشتند.
� اولين فرمانرواي "اسپهبديه" نيز در قلمرو خود سكه و خطبه به نام خود كرد. "نصيرالدوله" پنجمين فرد از اين شاخه نيز از دشمنان سرسخت اسماعيليه بود. وي خطبه و سكه به نام صاحب الزمان كرده و خود را نايب او مي دانست. علويان نيز در برهه هايي از زمان جايگاهي خاص يافتند، به گونه اي كه در زمان "حسام الدوله" هفتمين امير اسپهبديه جهت ترميم بقاع متبركه، مقرري تعيين نمود �از جمله سلاله محلی که در زمان خلفای عباسی، هنوز حکومتهای محدود و منطقه‏ای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در جبال شروین از کوهستانهای شرقی طبرستان کسب قدرت کرد. در باب خاستگاه و تبار آنها در روایات بازمانده، ابهام بسیار وجود دارد، ولی شاید آنها به تقلید یا رقابت با آل دابویه، نسب خود را به کیوس - کاوس برادر خسرو انوشیروان - می‏رساندند. آل باوند، خود را پتشخوارگر شاه و ملک الجبال هم می‏نامیدند و عنوان اسپهبد را نیز بر نام خود می‏افزودند. هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح ایرانی باقی ماند. از دوران خلافت مأمون هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به اعراب می‏دادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش مازیار در طبرستان، ادامه حکومت آنها را برای مدتی قطع کرد، اما در مدت زمان قیام علویان، قدرت آنها همچنان باقی بود و تا روی کار آمدن آل زیار نیز، این امر در همان تیره قدیم ادامه داشت.

آل باوند در طول هفت سده حکومت خود به سه شاخه تقسیم شد؛ گیوُ سیّد، اِسْپَهبدیه، و کین خوازیّه. مرکز حکومت آنها در آغاز، سرزمینی به نام فِریم �= فَریم، پِریم یا قارِن� در کنار شهریار کوه واقع در شرق سلسله کوههای طبرستان بود. عده‏ای از امیران این سلسله را �شهریار� می‏گفتند و شاید ارتفاعات موسوم به شهریار کوه که مقر نخستین امرای این سلسله بوده، نام خود را از همانها گرفته باشد. از شاخه گیوسان آل باوند سیزده تن از 45 تا حدود 390 ق / 1000 - 665 م در فریم فرمان راندند. این شاخه منسوب به کیوس یا کاووس پسر قباد است و نخستین فرمانروایشان باوْ نام داشت.

شاخه دوم به اسپهبدیه مشهور است و بنیانگذار آن قارن پسر سهراب است که در 466 ق / 1074 م و بنا به قولی در 486 ق / 1093 م وفات یافت و پس از وی پسران و نوادگانش به تدریج نیرو گرفتند و پاره‏ای از طبرستان را به تصرف درآورده، دولتی نسبتاً بزرگ تأسیس کردند. از این شاخه هشت تن به شهرت رسیدند.
شاخه سوم؛ کین خوازیه، به روزگار شمس الملوک رستم، یکی از خواهران او به ازدواج شهریار بن کین فراز درآمد و از او پسری متولد شد که کین فراز نام گرفت و سومین شاخه آل باوند از او پدیدار گشت. حکام این شاخه از آل باوند، اغلب دست نشانده ایلخانان بودند. اگر چه اینان نیز شاه مازندران خوانده می‏شدند، اما قلمروشان از شاخه پیشین محدودتر بود. از این سلسله نیز هشت تن به فرمانروایی رسیدند.
.�


جمعه 9 اردیبهشت 1390 - 11:18:12 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://kamranboor.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 11 اردیبهشت 1390   1:23:04 PM

afarin                         amozande bood 

آخرین مطالب


پيام دبير كل يونسكو به مناسبت نوروز


پيام دبيركل سازمان ملل متحد به مناسبت نوروز


پیام شادباش انجمن موبدان تهران به مناسبت آغاز سال نو


هخامنشيان، �چك� می‌كشيدند


برآورد زمانِ ٨ هزار ساله‌ي اشوزرتشت بنابر يافته‌هاي باستان‌شناسي


یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی


گنج نامه ها


مومیائی اجساد


مهرگان و مهرپرستی


كوروش، فرمانروايي كه به جاي ويران كردن، آباداني مي‌گستراند


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

232610 بازدید

264 بازدید امروز

433 بازدید دیروز

2906 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements