×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کتیبه های میخی واوستا اشو زرتشت

× کتیبه های باستانی با خط میخی وکنکاشی در اوستا کتاب دینی اشو زرتشت
×

آدرس وبلاگ من

ariames.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ariames

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

جنگ‌های ایران و روم........نبرد حران




جنگ حران(کاره)، در منطقه‌ای در شمال میان‌رودان (بین‌النهرین)، بین اورفه و راس‌العین، بین سپاه ایران و روم رخ داد و با شکست سپاه روم به پایان رسید. در ۶ می(۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس، سردار رومی، با سپاه سورنا، سردار اشکانی (پارتی)، آماده نبرد با یکدیگر شدند و سرانجام در ۱۹ خرداد(۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، کراسوس سردار رومی کشته شد. از آن زمان تا هفت‌صد سال بین دو ابرقدرت باستان یعنی روم و ایران اشکانی و ساسانی حالت جنگ و گاهی صلح برقرار بود. تاریخ‌نگاران به سبب کثرت سال‌های جنگ بین ایران و روم، به جنگ‌های ۷۰۰ ساله بین ایران و روم اشاره کرده‌اند

انگیزهٔ نبرد

در آن دوران حکومت روم در دست سه �تریوم ویر� بود، یکی یولیوس سزار، دومی پومپه و سومی کراسوس. سزار توانسته بود با شکست اقوام گل و پومپئوس نیز با پیروزی‌های پیشین خود در بالکان وجهه خود را ارتقا دهند در نتیجه کراسوس که در آن زمان فرمانروای سوریه بود کوشید تا بخت خود را با یورش بردن به پارتیان بیازماید. او با وجود مخالفت رُم و با در اختیار داشتن یک سپاه هفت لژیونی و نیرومند و بدون اعلام جنگ در سال ۵۴ پیش از میلادی از رود فرات گذشت. سپس پلی را که بر فرات بود ویران کرد زیرا داستان‌هایی در مورد جنگ و گریز سواران پارتی و رشادت‌های آنان در سپاه روم پیچیده بود و آنها را در وحشتی از پارت‌ها فرو برده بود و کراسوس از فرار سربازانش بیم داشت. کراسوس در آغاز موفقیت‌هایی به دست آورد و ارتش به او لقب �امپراتور� داد.البته موفقیت‌های او بیش از تاراج روستاها و آبادی‌های بی‌پناه میانرودان چیز دیگری نبود. اُرد دوم فرستاده‌ای نزد کراسوس فرستاد تا دربارهٔ این دشمنی از او توضیح بخواهد و وی مغرورانه پاسخ داد که جواب پارتیان را در سلوکیه خواهد داد.† آنگاه فرستاده اُرُد پاسخ گفت: هرگاه کف دست من مو درآورد تو هم سلوکیه را خواهی دید. کراسوس تصمیم گرفت زمستان ۵۳/۵۴ پیش از میلاد را در سوریه توقف کند و سپس در بهار ۵۳ پیش از میلاد به جنگ ادامه دهد. از این رو گروهان‌هایی را در بخش اشغال شده بین النهرین باقی گذاشت و خود به سوریه عقب نشست. ایرانیان که برای سامان دادن به سپاه خود به زمان نیاز داشتند از این تاخیر و سهل انگاری بهره بردند و توانستند آماده شوند. در این زمان دستگاه جاسوسی پارتیان سخن تمسخرآمیز فرستاده اُرد را در همه جا پراکند. با این حال کراسوس در بهار سال ۵۳ پیش از میلاد به اندرز اَرتاوازد شاه ارمنستان که بهتر است از راه بین‌النهرین پیشروی نکند زیرا زمین آن جا هموار و برای عملیات سوار نظام اشکانی مناسب است بلکه از راه سرزمین کوهستانی ارمنستان بگذرد اعتنایی نکرد و به این بهانه که به اصطلاح گروهان‌های رومی موجود در آنجا باید به او بپیوندند به سوی بین‌النهرین رفت. اُرُد که به اَرتاوازد اطمینان نداشت با بخشی از سپاه خود یک پست دیده‌بانی را در کنار ارمنستان تسخیر کرد و وظیفه رویارویی با کراسوس را به سورنا سردار بسیار باتجربه خود سپرد. سورنا با همین تجربه، کاری کرد تا اَرتاوازد از کراسوس آزرده خاطر شده از اردوی او بیرون رود. در این هنگام آبگار پادشاه اوسروئن (اورهونه، الرها) به کراسوس خبر داد که پارتها عقب نشسته و عدهٔ اندکی را برای دفاع از بین‌النهرین باقی گذارده‌اند و بنابر این سردار رومی سرانجام مسیر خود را برگزید.

وضعیت ایران و روم تا قبل از جنگ حران

در سدهٔ نخست پیش از میلاد، ایران اشکانیان توانستند با مسلط شدن بر ارمنستان و آسیای صغیر و همهٔ میان‌رودان تا مرز سوریه همسایه امپراتوری روم شود این در حالی بود که از چندین سال قبل، حکومت امپراتوری روم در تلاش بود، ارمنستان را که بخشی خود مختار در حومهٔ قلمرو اشکانیان بود، از دست اشکانیان در آورد و این موضوع تا پایان جنگهای سلسله‌ای ایران و روم همچنان ادامه داشت اما سر انجام تلاشهای رومیان برای جداسازی ارمنستان از ایران ناکام ماند. در غرب امپراتوری ایران، سرزمین‌های زیر از آن امپراتوری روم بود: همهٔ اروپا شامل شبه‌جزیره ایتالیا، گالیا، فرانسه، شبه‌جزیره ایبری (اسپانیا)، انگلستان، سرزمین ژرمن‌ها و شمال آفریقا تا سوریه. فقط مدت کوتاهی بطلیموس دوازدهم به اتفاق خواهرش کلئوپاترا بر مصر حاکم بودند که بالاخره مغلوب اکتاویوس سردار رومی شدند. بنابراین دو امپراتوری نیرومند بر جهان حکمفرما بود. یکی در اروپا، شمال آفریقا تا سوریه به نام دولت نیرومند روم و دیگری امپراتوری پارتی(اشکانی) که همه خاورمیانه به جز سوریه در قلمرواش بود و مرزهای شرقی آن تا هند و سرزمین کوشانی‌ها در بخش شرقی افغانستان وسعت داشت ولی حدود متصرفاتش به اندازه دوران هخامنشی نمی‌رسید. برای آن که بدانیم که در سدهٔ نخست پیش از میلاد به غیر از ایران و روم ابرقدرت دیگری در دنیا وجود نداشت، لازم است بدانیم که نوادگان �آشوکا� امپراتور هند از خاندان سلطنتی �موریا� ( Maurya ) درگیر در مسائل مذهبی و گسترش دین بودا بوده و حتی این دین را به سیلان نیز تسری دادند. در چین جانشینان �ویوتی� از سلسله �هان� سرگرم نبرد با قبایل مهاجم از آسیای مرکزی بودند و ارتباطی بین چین، هند و روم از طریق تجارت ابریشم وجود داشت که آن هم در سال ۵۳ ق.م با بروز جنگ ایران و روم قطع شد. ژاپنی‌ها نیز تا مدت نزدیک به هزار و پانصد سال دروازه‌های کشور خویش را روی خارجیان بسته بودند. برای بررسی جنگ ایران و روم در زمان �ارد� بایستی با دولتمردان ایران و روم آشنا شویم و سپس به جنگ حران و نتایج آن بپردازیم.

ارد اشکانی و سرداران روم�

ارد(orodes )، اشک سیزدهم، از فرمانروایان ایران در فاصله سال‌های ۵۵ تا ۳۷ به مدت ۱۸ سال بر سرزمین وسیع ایران از نزدیکی کوه‌های هیمالایا در شرق گرفته تا مرز سوریه حکومت می‌کرد. پروفسور عباس مهرین شوشتری در کتاب ایران‌نامه، درباره نام �ارد� می‌نویسد که :[�ارد به فارسی �هوراوده� تلفظ می‌شد و ترجمه آن خوشرو یا خوش‌رخ است. ارتش او با دولت توانای روم پیروزمندانه جنگ کرد و پیروز شد. سردار بزرگ ایران به قول مورخان رومی (سورنا) نام داشت و احتمال دارد که در حقیقت، سورن (سورنا) لقب خانوادگی باشد. نام اصلی او �مونه سس� بوده که ماونگهه اوستایی و �ماه� فارسی از آن گرفته شده‌است. ریشه لفظ �سورن� از �سوره� فارسی است که به معنی قهرمان یا تواناست. در شرافت و نجابت خانوادگی او گفته‌اند، که از خانواده‌های بزرگ پارتی از بهترین محسوب می‌شد.�] برخی گفته‌اند که در خوی جوانمردی اگر او را با ارد مقایسه کنیم، پادشاه اشکانی ناجوانمرد بود و سورنا دارای تمامی خصلت‌های یک انسان نجیب، شجاع و شرافتمند بود. استاد مهرین شوشتری در وصف چهره او می‌نویسد: �چهره دلکش و دل دشمن‌شکن داشت و هر گاه به جنگ می‌رفت هزار شتر بار و بنه برمی‌داشت و همیشه یک هزار سوار سنگین اسلحه و یک هزار سوار سبک اسلحه در رکاب داشت. همه سپاه ویژه او، ۱۰ هزار نفر می‌شدند. اصولا خانواده سورن در مراسم دیهیم‌گذاری، تاج بر سر پادشاهان پارتی می‌گذاشتند. سورنا (سورن) که در واقع می‌توان گفت که فرماندهی لشکری را برعهده داشت که در حکم �سپاه جاویدان� دوره هخامنشی بود(سپاه پرسپولیس)، موقع حمله کراسوس به مرزهای غربی ایران بیش از ۳۰ سال نداشت.� پلوتارک، مورخ بزرگ قدیم درباره او می‌نویسد: �چون ارد می‌دانست که سپاه کراسوس به چه میزانی از نظر عده و تجهیزات قوی است، صلاح در آن دید که سورن ۳۰ ساله را برای جلوگیری از این خطر بزرگ (حمله کراسوس) به سپهسالاری کل قشون ایران منصوب کند، چون اگر چنین نمی‌کرد و شخصاً با کراسوس روبه‌رو می‌شد واقعه شکست داریوش سوم از یونان تکرار می‌شد

سرداران بزرگ رومی(تریم ویرات)

در سال ۶۰ ق.م یعنی پنج سال قبل از به سلطنت رسیدن ارد اشکانی، سه نفر سردار رومی به نام‌های �سزار�، �پمپه� و �کراسوس� جهت اداره قلمرو وسیع روم با یکدیگر متحد شدند و اولین �تریم ویرات� (Triumvirate) یا اتحاد رجال سه‌گانه روم را تشکیل دادند که هدف آن حکومت سه‌نفره (تروئیکا) ( Troika ) بود. مشهورترین آنها از نظر مال‌دوستی و خست و رباخواری و احتکار، کراسوس بود. این سه نفر قلمرو امپراتوری روم را به ترتیب زیر بین خود تقسیم کردند:۱- �جولیوس سزار� شمال و غرب اروپا را که انگلستان و فرانسه و آلمان و ... باشد به خود اختصاص داد. - �پمپه� (پمپی) که مرکز امپراتوری روم یعنی شبه جزیره ایتالیا را تحت سلطه خود درآورد. ۳- اما کراسوس داعیه سلطه بر مشرق زمین را داشت. با جنگ‌های داخلی روم با �اسپارتاکوس� در جنوب شبه‌جزیره ایتالیا و پیروزی بر بردگان شورشی و به دست آوردن طلاهای زیاد و تصرف املاک کسانی را که �سولا� ( Sulla ) سردار رومی از اطراف امپراتوری روم اخراج کرده بود، کراسوس اقتدار کافی به دست آورده بود. فروش آن املاک، کراسوس را به یک فئودال ثروتمند که دارای خزاین زیاد طلا بود تبدیل کرد. او لقب بزرگ‌ترین محتکر را در امپراتوری روم به خود اختصاص داد و مامور شد پس از آمدن به سوریه خاک ایران را در نوردیده و سپس به سرزمین افسانه‌ای هند راه یابد که به داشتن طلاهای زیاد اشتهار داشت

آغاز اولین نبرد

کراسوس برای رسیدن به اهداف خود که تسخیر ایران و هند و تجدید افتخارات دوران اسکندر بود در آوریل سال ۵۴ ق.م با لژیون‌های رومی که تعدادشان به ۶۰ هزار نفر می‌رسید (هر Legion تا پنج هزار نفر می‌رسید) به سوی ایران تاخت. هر لشکر رومی را لژیون می‌گفتند و هر لشکر رومی از چند �مانیپول� (تیپ) شکل می‌گرفت. هر لژیون دارای یک پرچم (درفش) بود که به آن �وکسیلیوم� ( vexillum ) می‌گفتند. پیشاپیش لژیون‌های رومی یک واحد پیشتاز (طلایه‌داران) که عنوان �فالانش� را داشتند حرکت می‌کردند که وظیفه آنها زدن اولین ضربت به دشمن و از میان بردن روحیه لشکر مقابل بود. کراسوس با ۱۲ لژیون توانست خود را به مرزهای ایران (مرز سوریه و بین‌النهرین) برساند. اما سپاهیان ایران مانند روم از قانون جنگ‌های منظم پیروی نمی‌کردند بلکه تیراندازان رزمنده پارتی با حالت جنگ و گریز عملیات چریکی انجام می‌دادند. به طوری که دشمن را به درون منطقه خود کشانیده و سپس به او تاخت می‌آوردند و این رمز پیروزی پارتی‌ها (اشکانیان) بود. زمانی که کراسوس به مرز شام و بین‌النهرین رسید از جانب سورنا، سفیری به نام �واگز� در مرز از طرف سپاه ایران این پیام را برای کراسوس فرستاد: �ای کراسوس اگر این سپاه را که در فرمان شماست دولت روم و سنای آن کشور فرستاده‌است که بر ایران بتازند، ایرانیان آماده هستند که تا دم واپسین ایستادگی کنند و چنانچه مجلس سنای روم و دولت روم با اشاره به اراده شما همراه نیست و شما به میل و هوس خود چنین قصدی کرده‌اید، ایرانیان بر پیری شما بخشیده و رحم آورده، دستور می‌دهند که به آسودگی و تندرستی به مرز و بوم خود برگردید.� کراسوس از این پیغام جسورانه برآشفته و گفت که پاسخ پادشاه ایران و سورنا را در سلوکیه پایتخت ایران خواهم داد. سفیر و نماینده سورنا پس از این سخن کراسوس تبسم کرد و کف دست خود را به کراسوس نشان داده و گفت: هرگاه روی این کف دست ممکن است مو در آید، شما نیز به شهر سلوکیه می‌توانید داخل شوید و جواب پادشاه ایران را بدهید. بعد از این پیام بود که ارد با پیاده‌نظام خود داخل ارمنستان شد و این مملکت را اشغال کرد تا پادشاه آن نتواند سواره‌نظام خود را به کمک رومی‌ها وارد بین‌النهرین کند. کراسوس می‌خواست که از فرات عبور و سلوکیه را تسخیر کند. ولی سپاه ایران به فرماندهی سورنا با جنگ و گریز او را به سمت حران کشانید و سپس متوجه بیابان‌های بی‌آب و علف کرد در حالی که رومیان عادت داشتند که در سرزمین‌های سرسبز و علفزار و سنگفرش بجنگند. کراسوس برای آرایش نیروهایش، بر بازوی راست لژیون‌ها، �کاسیوس� را گماشت و بر جناح چپ پسرش �پبلیوس� ( peblius ) را و خود در دل لشکر جای گرفت. در این هنگام فرزند دیگر کراسوس به نام �فابیوس� که زیردرست ژولیوس سزار در خاک گل اقامت داشت با هزار و چهارصد سواره نظام اهل گالیا (فرانسه) برای کمک به کراسوس وارد حران شد. ولی طی یک جنگ و گریز کشته شد و کراسوس ناگهان ملاحظه کرد که سر فرزندش بر بالای سرنیزه پارتی‌ها بلند است. تاکتیک سپاه ایران این بود که در عقبه سپاه شترانی که بارشان تیر بود حرکت می‌کردند و لشکریان ایرانی در موقع گریز خود را به شتران رسانیده و تیرها را برداشته و به سرعت خود را به دشمن می‌رسانیدند و تیراندازی می‌کردند. از جانب دیگر ایرانیان طبل‌هایی ساخته بودند که اندرون آن ریک‌هایی قرار داده بودند که هنگام حمله به قوای روم با کوبیدن به آنها باعث رمیدن اسب‌های سواره‌نظام رومی می‌شدند. در این جنگ که ایرانی‌ها چهل هزار نفر بیشتر نبودند، نزدیک به هفتاد هزار رومی را شکست دادند در حالی که پسر کراسوس را نیز کشته بودند بعد از کشته شدن فابیوس، نماینده سورنا به اردوی کراسوس آمد و به او گفت که قوای پارتی امشب را به شما مهلت می‌دهد که برای فرزندت سوگواری کنی- بعد از این واقعه سورنا شخصاً به اردوی کراسوس رفت و به او پیشنهاد مذاکرات صلح را داد. چون کراسوس اسبش تلف شده بود، از سورنا خواست که یک اسب مخصوص به او بدهد. سورن بنا بر میهمان‌داری ایرانیان و اظهار دوستی پاسخ داد که در این موقعیت کراسوس میهمان دولت ایران است و حتماً باید لوازم تشریفات از جانب دولت ایران به او داده شود. اسبی که به شما تقدیم کرده‌ام از جانب پادشاه ایران است، در این موقع سورن به اتفاق کراسوس با اسبی که ایرانی‌ها به او داده بودند به سمت اردوی ایران جهت مذاکرات حرکت کردند- به رسم ادب ویژه مردم ایران، میهمان به ویژه که سردار دشمن هم باشد، محترم بود. دو نفر از مهتران اصطبل بر دو جانب اسب کراسوس راه می‌رفتند و یکی افسار اسب را می‌گرفت. اما رومیان خیال کردند که خدعه‌ای در کار است و ایرانیان می‌خواهند که کراسوس را اسیر کنند که ناگهان جنگ کوچکی درگرفت و یکی از سرداران رومی به نام اکتاویوس چند نفر از سپاه ایران را کشت و در این گیرودار جنگی درگرفت و کراسوس کشته شد و سر او را نزد ارد آوردند. از آنجایی که کراسوس فردی زرپرست بود، طبق دستور وی چشم و دهان او را از طلای مذاب پر کردند. نتیجه این جنگ ۲۰ هزار کشته رومی و ۱۰ هزار نفر اسیر بود و علاوه بر آن تمام درفش‌های سپاه روم را ایرانیان به غنیمت گرفتند.

نتایج شکست رومیان در نبرد حران

به غنیمت بردن تمام پرچم‌های روم لکه ننگی بود که بر دامان ارتش روم نشست. بعد از این شکست ژولیوس سزار، سردار بزرگ رومی می‌خواست که انتقام این شکست را از ایران بگیرد. ولی قبل از تدارک حمله به ایران در ۱۵ مارس ۴۴ ق.م داخل مجلس سنای روم با خنجر برتوس و شمشیرهای دشمنانش کشته شد. عاقبت در زمان پادشاهی فرهاد چهارم اشکانی بین ایران و روم در زمان زمامداری �اکتاویوس� در سال ۲۰ قبل از میلاد صلح برقرار شد و فرهاد چهارم قبول کرد که همه وکسیلیوم‌های رومی (درفش‌های رومی) را به کشور روم مسترد کند. در عوض، اکتاویوس سردار بزرگ و زمامدار روم کنیزی ایتالیایی به نام �تئاموزا� به فرهاد چهارم بخشید که در نتیجه ازدواج با او �فرهاد پنجم� به دنیا آمد. بعد از پیروزی پارتی‌ها بر رومیان دنیای آن روز به این نتیجه رسید که رعب و هیبت رومی قابل شکست است و رومیان نیز مانند سایر ملل گاهی پیروز و گاهی دچار شکست می‌شوند. واقعه تلخی که بعد از این جنگ برای ایران روی داد آن بود که سورن را که بحق باید ابومسلم عصر اشکانی دانست در جوانی پس از چنان خدمات شایان کشتند. مورخان رومی نوشته‌اند که ارد از روی بدگمانی، ترس و حسد چنین قهرمانی را کشت و ایران را از خدمت چنین سرداری محروم ساخت.

دامنهٔ دشمنی ایران و روم�

نبرد حران، به نظر قریب به اتفاق اکثر مورخان، بهترین نمونهٔ جنگهای پایداری و مقاومت و در نتیجه پیروزی است که این موضوع به وضوع در نبرد حران قابل مشاهده و درک است. سپاهی که به فرماندهی کراسوس برای تسخیر ایران و ارمنستان هازم شده بود، بعد از شکست و بازگشت بی نتیجه به امپراتوری روم، علت شکست در این جنگ را به مجلس سنای روم، تیزهوشی سربازان ایرانی و عدم امکانات کافی حیاتی برای سپاه روم از جمله آب و غذا گزارش دادند. اما نتایج این جنگ، نه تنها باعث برطرف شدن کدورت بین دو امپراتوری ایران و روم نشد، بلکه دشمنی بین این دو امپراتوری بیشتر هم شد تا جایی که جنگ بین ایران و روم، به سلسله جنگهای ایران و روم تبدیل شد و جنگهای بین این دو امپراتوری، به مدت ۷۰۰ سال. یعنی سراسر دورهٔ اشکانیان و ساسانیان ادامه یافت.

اما با ظهور اسلام و تسخیر شدن بخش‌هایی از امپراتوری ایران و روم توسط مسلمانان، جنگهای بین ایران و روم، خود به خود به پایان رسید..

.

سه شنبه 13 اردیبهشت 1390 - 1:43:59 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


پيام دبير كل يونسكو به مناسبت نوروز


پيام دبيركل سازمان ملل متحد به مناسبت نوروز


پیام شادباش انجمن موبدان تهران به مناسبت آغاز سال نو


هخامنشيان، �چك� می‌كشيدند


برآورد زمانِ ٨ هزار ساله‌ي اشوزرتشت بنابر يافته‌هاي باستان‌شناسي


یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی


گنج نامه ها


مومیائی اجساد


مهرگان و مهرپرستی


كوروش، فرمانروايي كه به جاي ويران كردن، آباداني مي‌گستراند


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

232600 بازدید

254 بازدید امروز

433 بازدید دیروز

2896 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements